اقلیم و بوم هویت است
کارگاه داستاننویسی بومینویسی با حضور مجید قیصری در حوزه هنری استان زنجان برگزار شد.

به گزارش پایگاه خبری فناوری اطلاعات زنجان،مجید قیصری، نویسنده، منتقد و مدرس داستاننویسی با اشاره به اینکه بر اساس ظرفیتهای یک متن و یا کار باید به سمت بومی نویسی حرکت کرد، اظهارکرد: مرادی کرمانی داستانی در مورد کم آبی به نام «خمره» دارد که نمونه یک داستان بومی است.
وی ادامه داد: وقتی اقلیمی کم است این خمره در آن معنا پیدا میکند. در واقع موضوع داستان به شما میگوید که تا چه میزان میتوان از اقلیم در آن استفاده کرد. زمانی هم هست که فضای داستان نیازی به این ندارد که به بومی نویسی روی بیاوریم. بنابراین متن و موضوع کار خود تعیین کننده این است که تا چه میزان میتوان از اقلیم و زیست بوم را در آن گنجاند اما بوم هویت است و کسی که داستان بومی مینویسد سعی دارد از داشتهها و تجربههای ملموس خود بنویسد.
وی در خصوص سند تحول زیست بوم استان زنجان و پرچمدار بودن زنجان در زمینه هنرهای عاشورایی ادامه داد: ابتدا باید در استان زنجان ادبیات خلق شود و سپس توقع داشته باشیم که ادبیات آیینی و عاشورایی در آن خلق شود. من از بیرون که به استان زنجان نگاه میکنم صدایی از استان زنجان در حوزه ادبیات داستانی نمیشنوم و یا حداقل چنانکه باید و شاید این صدا بلند نیست. تعداد کسانی که در ادبیات داستانی به صورت حرفهای کار میکنند شاید به تعداد انگشتان دست هم نرسد و پیاده سازی کردن یک برنامه و الگو در واقع نیاز به این دارد که ما تعداد این نویسندهها و صداها را افزایش بدهیم و خود این افراد که زیاد شوند خود به خود گرایش به موضوعاتی نظیر داستان آیینی و عاشورایی زیاد میشود.
این نویسنده خاطرنشان کرد: به عقیده من به جای اینکه روی موضوع سرمایهگذاری شود بایستی روی تربیت نویسنده کار شود و فرم نوشتن به افراد آموزش داده شود؛ طبیعتا وقتی نویسنده تربیت شود خود به خود از دل همین جمعیت ما شاهد خواهیم بود که بخشی از افراد به سمت نگارش داستانهای آیینی و موضوعات خاص میروند.
وی در پاسخ به اینکه آیا باید از زاویه دید خاصی به نوشتن داستانهای بومی و آیینی نگاه کرد و چطور میتوان مخاطب امروز را با این داستانها همراه کرد. چنانچه که شما در رمانهای «شماس شامی »و «شیر نشو» به مساله شهادت امام حسین میپردازید اما زاویه دید شما در این دو کتاب متفاوت است؟ اظهارکرد: شماس شامی یک کتاب با یک داستان تاریخی است و«شیر نشو» به روایت یک تعزیه خوان میپردازد. در این داستانها ما قرار نیست در مورد وقایع عاشورا بنویسیم بلکه اگر این موضوع زیست و دغدغه نویسنده شود ، خود به خود ا نوشتن اتفاق میافتد. یعنی باید جغرافیای خود را پیدا کنید و در مورد زیست بوم خود بنویسید و این کار نیاز به تحقیق و پژوهش و سرمایه گذاری دارد و نویسنده باید در این زمینه به تفحص و پژوهش در مورد موضوع مد نظر خود بپردازد و سپس در این زمینه گام بردارد. چنانچه در جشنواره خاتم ما به دنبال داستان در مورد شخصیت پیامبر نیستیم و میخواهیم دغدغه و مواجهه انسان امروز را با پیامبر به تصویر بکشانیم.